پاورپوينت روانشناسي شكنجه
پاورپوينت روانشناسي شكنجه
پاورپوينت روانشناسي شكنجه در 26 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت pptx و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي
فهرست مطالب
مقدمه
پديده «شكنجه» به عنوان رفتاري كه از انسانها سر مي زند، از نگاه روانشناسي چگونه تبيين ميشود؟
چه رابطه روانشناسانه اي بين شكنجه گر و شكنجه شونده پديد ميآيد؟
اقسام شكنجه چيست؟
عوارض روان شناختي شكنجه چيست؟
آيا آنچه گفتيد گريزناپذير است يا راههايي براي اجتناب هست؟
بخشي از متن
مقدمه
روانشناسي شكنجه – پديدهها فراتر از زيبايي و زشتي نيازمند تأملاند. اگر زيبايي مسحورمان كند و زشتي ما را به گريز وادارد، در جهاني كه آميخته پيچيدهاي از زيبايي و زشتي است. تحسين و تقبيح بدون تحليل و آسيب شناسي علمي، گاه بسياري را به دام بحثهايي فروغلتانده است كه به ستيزههاي كودكانه ميماند. اما بلوغ در تعامل اجتماعي نيازمند تحمل و تأمل است.
پديده «شكنجه» به عنوان رفتاري كه از انسانها سر مي زند، از نگاه روانشناسي چگونه تبيين ميشود؟
زيگموند فرويد بنيانگذار مكتب «روانكاوي» بر پايه مطالعات علمي و مشاهدات باليني خود در طول ساليان، به اين نتيجه رسيد كه دو رانه يا سائق (der Trieb) كه از تحريكات جسماني و زيست شناختانه دروني انسان سرچشمه ميگيرند، پشت رفتارهاي بشري قرار دارند. يكي از آنها رانه ويرانگري (Destruktionstrieb) يا مرگ (Todestrieb) است كه منشاء پرخاشگري است.
اين رانه انسان را به سوي نفرت (Heb)، خشونت، رفتارهاي پرخاشگرانه از تخريب تا كشتن سوق ميدهد. وقتي در بستر جنسي است، حالتهاي ساديستي و مازوخيستي را موجب ميشود، وقتي به سوي خود بازمي گردد، شاهد ماليخوليا (ملانكولي Melancholie) و افسردگي هستيم كه تا خودكشي و از بين بردن خود ميتواند استمرار يابد. در بافتار سياسي – اجتماعي، اراده معطوف به قدرت (Wille zur Macht) را از اين منشأ شاهديم. اگر خدايان را بازتاب فرافكني (Prejektion) بشري بينگاريم كه انسان خواست، نيازها و تكانش ها و آرزوهاي خود را در الههاي مجسم ميكرده است، الهه تاناتوس، خداي مرگ و ويراني، نمادي از اين سائق است كه فرويد نيز گاهي در نگاشتههاي خود، اين رانه را، تاناتوسي ميخواند. باري در تحول رشدي فردي و اجتماعي، ارضاي اين رانه يا سائق به سمت مديريت شدن توسط اصل واقع گرايي (Realitalsprinzip) پيش ميرود. سازوكارهاي دفاعي عقلاني سازي (Intellektualisierung) و والايشگري (Subimierung) اين امكان را فراهم ميآورند كه فرد بدون آسيب زدن به ديگري، محيط يا خود، بتواند اين رانه يا سائق را ارضا كند.
مثلاً مبارزههاي تن به تن، قاعده مند ميشود و در ساختار ورزشي با اصولي اخلاقي و انساني به مسابقه تبديل ميشود يا از عرصه عمل بيروني، صرفاً تخيلي ميشود و به شكل داستان، نمايش، فيلم، بازي كامپيوتري و… تبديل ميشود. در سطوح عاليتر اجتماعي به جاي مبارزه نظامي، چالش ديپلماتيك را شاهديم. نظامهاي حقوقي نيز با وضع مقررات و قوانين و نيز مجازاتها (كه خود ريشه در همين سائق دارد)، در نظم بخشي اجتماعي به اين رانه، كوشا هستند. اين پيش درآمد را از اين جهت گفتم تا به خاستگاه شكنجه اشاره كنم.
شكنجه از عينيترين سطح، يعني شكنجه جسمي، تا انتزاعيترين سطح، يعني شكنجه رواني، ريشه در همين رانه ويرانگري دارد و معمولاً در خدمت اراده معطوف به قدرت است، چرا كه شكنجه گر جزيي از ساختار يك اجتماع است. اين افراد از جهت فردي، نظام رواني رشديافته اي ندارند چرا كه نميتوانند جايگزين درستي براي پاسخ به اين رانه روانشناسي پيدا كنند و ارضاي ميل به خشونت و پرخاشگري بايد از مجراي آسيب جسماني به يك انسان ديگر بگذرد و نيز از آنجا كه نظام رواني آنها رشديافته نيست، معمولاً محذور اخلاقي پيدا نميكنند، يعني مانع اخلاقي براي اين كار نميبينند. در روانشناسي رشد و تحول، ثابت شده است كه به موازات شكل گيري و رشد نظامهاي ارزشي و اخلاقي در انسانها، بازداريهاي دروني افراد از كارهاي غيراخلاقي بيشتر ميشود. فرق يك كودك سه ساله با يك انسان بالغ از منظر روانشناسي اخلاقي، فرق ناپيروي اخلاقي و خودپيروي اخلاقي است (Autonomous).
كودك ميخواهد بدون هيچ محدوديتي به رانهها و خواستهاي درونياش پاسخ گويد، اما بزرگسال رشديافته كه نظام اخلاقي دارد، اين خواستها را با توجه به ارزشهاي اخلاقي و واقعيات بيروني محك مي زند و ميكوشد پاسخي صحيح براي آنها بيابد. البته بزرگسالان بسياري هستند كه از جهت تحول اخلاقي، دچار كودك ماندگي هستند.
و ...
ات مرتبط:
برچسبها: